میراث "تدبیر و امید"/وقتی دولت، زمان را از دست داد...!
شهدای ایران: امیر فتحی کارشناس حوزه سیاسی /هشت سال ریاستجمهوری حسن روحانی را نمیتوان صرفاً با فشارهای خارجی یا موانع ساختاری توضیح داد. بخش مهمی از آنچه امروز بهعنوان مشکلات انباشتهشده اقتصادی و بیاعتمادی اجتماعی با آن مواجهایم، نتیجه مستقیم رویکردی است که در آن تصمیمگیری به تعویق افتاد، مسئولیتپذیری کمرنگ شد و واقعیتهای جامعه نادیده گرفته شد.
دولت روحانی از همان ابتدا، راهبرد خود را بر یک شرط بزرگ بنا کرد: حل مسائل کشور از مسیر توافق خارجی. برجام بهجای آنکه ابزاری در کنار سایر سیاستها باشد، به ستون اصلی دولت تبدیل شد. این وابستگی خطرناک، اقتصاد کشور را معطل نتایج مذاکرات کرد و دولت را از اصلاحات ضروری داخلی بازداشت. وقتی آن ستون فرو ریخت، چیزی برای تکیه باقی نمانده بود.
دولت نهتنها برای بدعهدی طرفهای مقابل برنامه جایگزین نداشت، بلکه در مواجهه با پیامدهای آن نیز دچار سردرگمی شد. واکنشهای دیرهنگام، سیاستهای متناقض ارزی و مالی، و ناهماهنگی آشکار در تیم اقتصادی، عملاً فشار را به مردم منتقل کرد؛ مردمی که قرار بود «ثمره توافق» را بر سر سفره خود ببینند.
اما مسئله فقط اقتصاد نبود. لحن دولت در برابر افکار عمومی، بهتدریج از پاسخگویی به گلایهمندی تغییر کرد. هر بحران، توضیح داشت؛ هر ناکامی، مقصر بیرونی. گویی دولت بیش از آنکه خود را مسئول بداند، ناظر شرایطی بود که کنترلی بر آن ندارد. این رویکرد، سرمایه اجتماعی را فرسود و فاصله دولت و جامعه را افزایش داد.
سرمقاله امروز، نه از سر تسویهحساب سیاسی، بلکه از سر یادآوری یک درس مهم نوشته میشود: کشورداری با امیدِ بدون برنامه، مذاکره بدون پشتوانه داخلی و وعده بدون اقدام، ممکن نیست. دولت روحانی فرصتهای مهمی در اختیار داشت؛ فرصتهایی که میتوانست صرف اصلاح ساختارها، تقویت تولید و افزایش تابآوری اقتصاد شود، اما بخش زیادی از آن در انتظار گشایش خارجی از دست رفت.
کارنامه این دولت، هشداری جدی برای آینده است: هیچ دولتی حق ندارد زمان، معیشت و اعتماد مردم را به شرط و اما و اگر گره بزند.



